javad ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 40 ساله )

باسلام حضورمشاورین محترم سایت : جوانی 17ساله دارم که انگیزه ای برای درس خواندن نداردوبیشتروقتش رادوستانش وگوشی موبایلش میگذراندبااین که ماتمام تلاش خودمان می کنیم تااوبه درس خواندن ترغیب کنیم و نیتجه این بی توجهی ووقت گذرانیش درآینده به اوگوشزدکنیم اما خیلی موفق نیستیم ازشماعاجزانه خواهشمندیم مراراهنمایی کنید.


مشاور (سید حبیب الله احمدی)

باسلام. متأسفانه در این سنین، عوامل مختلفی می توانند دست به دست هم دهند تا چنین مسئله ی بغرنجی تحقق یابد. بعضی از این عوامل، به والدین مربوط می شود، مانند همراه شدن الگوهای ارتباطی غلط والدین با تأکید آن ها به درس خواندن، مانند سرزنش کردن، اجبار کردن،‌ تحقیر کردن، مقایسه کردن فرزند با دیگران، طعنه و کنایه زدن و ... . بعضی از این عوامل، نیز به شرایط خاص روانشناختی فرزندان، در سنین نوجوانی مربوط می شود. در این دوره ی سنی، فرزندان بسیار هیجان طلب و لذت طلب هستند، زیرا شدت هیجانات در این دوره، از هردوره ی دیگری بیشتر است. بنابراین هنگامی که یک نوجوان، لذایذ هیجانی شدید و افراطی را تجربه می کند، اگر خودنظم دهی و آینده نگری بالایی نداشته باشد، بسیار دشوار می تواند این لذایذ را برای امور سخت و بی لذتی همچون درس خواندن، کاهش دهد یا به تعویق بیندازد. من به عنوان یک روانشناس، با حالات افراطی اعمال اجبار به فرزند در سنین نوجوانی، مخالفم ولی هنگامی که نوجوان از سطح مناسب خودنظم دهی و آینده نگری برخوردار نیست،‌ والدین مجبورند که تدابیری را برای کمک به افزایش این دو مقوله در فرزندشان اتخاذ کنند. البته این تدابیر به شرطی موثر خواهند بود که سطح کیفیت عاطفی رابطه با فرزند، بسیار مطلوب باشد. به طورخلاصه، شاید یک تدبیر موثر در شرایط فعلی، این باشد که دادن بعضی از امتیازات و امکانات به فرزندتان را مشروط کنید به انجام وظایف تحصیلی او در سطحی قابل قبول. یعنی فرزند شما باید عادت کند به اینکه تنها هنگامی که رنج انجام وظیفه را تحمل کند، می تواند به امتیازات و لذات مطلوب خود دست یابد. البته اعمال این راهکار از جانب شما به هیچ وجه، نباید همراه با محروم سازی عاطفی صورت گیرد. یعنی فرزند شما باید احساس کند که تحت هرشرایطی، حتی زمانیکه وظایف خود را انجام نمی دهد یا باب میل شما رفتار نمی کند، نیز شخصیت او کاملاً مورد پذیرش و محبت شما هست، هرچند که رفتار او مورد پذیرش شما نیست. به عبارت دیگر، برای اجرای صحیح و اثربخش این راهکارهای انضباطی، لازم است این درک در فرزند ایجاد شود که والدین، بین شخصیت و رفتار او تمایز قائل هستند؛ به طوریکه شخصیت او را تحت هرشرایطی و صرف نظر از رفتارهای او می پذیرند و محبت خودشان را هیچگاه از او دریغ نخواهند کرد، اما بعضی از رفتارهای او را نمی پذیرند و این حق را دارند که برای رفتارهای نامقبول فرزند، پیامدهای ناخوشایندی را ایجاد کنند. این سبک فرزندپروری، براساس مبانی و یافته های علم روانشناسی، مؤثرترین سبک فرزندپروری است. ویژگی این سبک، قاطعیت در عین محبت است. البته در ابتدای این روند، انتظار بروز چالش ها و کشمکش هایی می رود ولی اگر در اِعمال اصول انضباطی خود، قاطع باشید (درعین محبت بی قید و شرط به فرزند) به تدریج فرزند شما خود را با شرایط جدید، سازگار خواهد کرد. اگر این روال، استوار شود، پس از مدتی که فرزند شما به سنین بزرگسالی نزدیک می شود، دیگر نیازی به اِعمال انضباط از جانب شما نخواهد بود، زیرا با فروکش کردن هیجانات داغ و لذت طلبی های افراطی دوره ی نوجوانی، خود فرزند، دیگر توان این را خواهد داشت که از درون، به خودنظم دهی زندگی روزمره اش بپردازد.